«خیلی عاشق نماز بود. رهایش می کردی می ایستاد به نافله خواندن. توی نمازش انگار روی زمین نبود. می شد بوی عرش را در نمازش حس کرد. هر کسی این نماز را می دید عاشق مناجات با خدا می شد. بعد از نماز احساس سبکی می کرد. نگاه کرد دید خون زیادی از وی رفته اما از تیر خبری نیست. کار حسن علیه السلام بود. پسر پدر را خوب می شناخت. می دانست تنها زمان مناسب برای در آوردن تیری که در استخوان لانه کرده بود، میانه¬ی نماز علی(علیه السلام) و سجده اوست.»
اله من؛ بالاترین افتخار برای من ، بندگی در برابر خدایی چون توست. در پیشگاه تو به نماز می ایستم. اما حال مناجات و راز و نیاز از من رخت بر بسته. چه شده است که هر چه با خود عهد کرده و گفتم سیرتم را نکو خواهم کرد، باز ثابت قدم نماندم؟
چه زیبا امام سجاد علیه السلام طی یازده “لعلک” به دلایل لغزش و بی حالی در نماز پرداخته اند:
* سیدی لعلک عن بابک طردتنی و عن خدمتک طردتنی : شاید تو از درگاه لطفت مرا راندی و از خدمت بندگیت دورم ساختی.
* او لعلک رایتنی مستخفا بحقک و اقصیتنی: یا دیدی من حق بندگیت را خفیف شمردم بدین جهت مرا از درگاهت دور کردی.
* او لعلک وجدتنی فی مقام الکاذبین فرفضتنی: شاید مرا در مقام دروغ گویان یافتی لذا از نظر عنایتت دورم افکندی.
* او لعلک معرضا عنک فقلیتنی : یا آنکه دیدی من از تو روی گردانم بدین سبب بر من غضب فرمودی.
*او لعلک رایتنی غیر شاکر لنعمائک فحرمتنی: یا شاید دیدی من از نعمت هایت شکر گزاری نمی کنم مرا محروم ساختی.
* او لعلک فقدتنی من مجالس العلماء فخذلتنی: یا شاید مرا در مجالس اهل علم نیافتی به خاری و خذلانم انداختی.
*او لعلک رایتنی فی الغافلین فمن رحمتک ایستنی: یا شاید مرا میان اهل غفلت یافتی ….
*او لعلک رایتنی الف مجالس الباطلین فبینی و بینهم خلّیتنی: شاید چون مرا در مجالس اهل باطل دیدی، رهایم کردی.
* او لعلک لم تحب ان تسمع دعائی فباعدتنی: شاید هم دوست نداری دعای مرا بشنوی، پس دورم کردی از درگاهت.
* او لعلک بجرمی و جریرتی کافیتنی: یا شاید به جرم و گناه مکافاتم کردی.
* او لعلک بقله حیائی منک جازیتنی: شاید هم به علت بی حیایی و بی شرمی مجازاتم کردی.
پس ای بزرگ ای مهربان، مرا چون همیشه در آغوش گرمت بفشار. رهایم نکن. وجود مستمرت را از من نگیر. طعم شیرین عبادتت را بر کام من بچشان و بگذار تو تنها تکیه گاه من و تمام بندگانت باشی.
الهی ادرکنی
آخرین نظرات