جهاد تبیین

خانهآموزش نحوه ی اسکرین شات از صفحه دسکتاپتماس ورود

آخرین مطالب

  • #تحية_للشباب_السوري_فی_2024
  • کلیپ وظایف منتظران ظهور
  • کتاب و کتابخوانی
  • چگونگی طرحنامه نویسی برای مقاله و پایان نامه
  • جزوه فلسفه علم روانشناسی استاد قاسمی
  • رحلت حضرت خدیجه سلام الله علیها
  • عکس نوشت روز جوان
  • اقدامات لازم در مواجهه با اپیدمی کرونا
  • عکس نوشت عاشقانه
  • #سردار دلها_نماهنگ_صدای سالار عقیلی

آخرین نظرات

  • Alma  
    • alma
    در رحلت حضرت خدیجه سلام الله علیها
  • طوباي محبت  
    • شكوفه لبخند
    • طوباي محبت
    در عکس نوشت روز جوان
  • شیدا صدیق «دین آرامشبخش»  
    • دین آرامش بخش ما
    در عکس نوشت روز جوان
  • Alma  
    • alma
    در #جهش_در_تبلیغ
  • علی جانِ عالم  
    • جهاد تبیین
    • حوزه علمیه الزهرا سلام الله علیها قیامدشت
    در نوبل شرمنده شد( Nobel felt shamed)
  • علی جانِ عالم  
    • جهاد تبیین
    • حوزه علمیه الزهرا سلام الله علیها قیامدشت
    در شهرک طلاب..اماها و اگر ها
  • حضرت مادر (س)  
    • مطیع ولایت (بسیج طلاب سطح 3 اراک )
    • خاطرات خاکی
    • وصیت عشاق
    • یا زینب کبری
    در نوبل شرمنده شد( Nobel felt shamed)
  • علی جانِ عالم  
    • جهاد تبیین
    • حوزه علمیه الزهرا سلام الله علیها قیامدشت
    در شهرک طلاب..اماها و اگر ها
  • مژگان میرزاد در شهرک طلاب..اماها و اگر ها
  • فدک در شهرک طلاب..اماها و اگر ها
  • علی جانِ عالم  
    • جهاد تبیین
    • حوزه علمیه الزهرا سلام الله علیها قیامدشت
    در رهنمودهای اخلاقی امام خمینی (ره) به طلاب
  • مدیریت استان مازندران  
    • مدیریت مازندران
    در رهنمودهای اخلاقی امام خمینی (ره) به طلاب
  • عابدی  
    • زینبیه ایوان
    در حُبِّب حیاتی یا حسین(علیه السلام)
  • مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر  
    • مرکز تخصصی نرجس خاتون (س)شاهين شهر
    در رهنمودهای اخلاقی امام خمینی (ره) به طلاب
  • پشتیبانی کوثر بلاگ  
    • ₪ آموزش وبلاگ نویسی و پشتیبانی کوثر بلاگ ₪
    • فراخوان ها و مسابقات کوثر بلاگ
    در رهنمودهای اخلاقی امام خمینی (ره) به طلاب
  • Masoumeh khalili در رفیقم حسین
  • غریبه و آشنا در تمام دلتنگی هایم
  • نرجس خاتون(س) شاهین شهر  
    • مدرسه علمیه نرجس خاتون شاهین شهر
    در رفیقم حسین
  • علی جانِ عالم  
    • جهاد تبیین
    • حوزه علمیه الزهرا سلام الله علیها قیامدشت
    در رفیقم حسین
  • سایت ریاحین در رفیقم حسین

Recent photos

رحلت حضرت خدیجه سلام الله علیهارحلت حضرت خدیجه سلام الله علیهارحلت حضرت خدیجه سلام الله علیها
رحلت حضرت خدیجه سلام الله علیهاشهرک طلاب..اماها و اگر هاحُبِّب حیاتی یا حسین(علیه السلام)
یاد بود سید مجتبی نواب صفويرهنمودهای اخلاقی امام خمینی (ره) به طلاب

Sidebar 2

This is the "Sidebar 2" container. You can place any widget you like in here. In the evo toolbar at the top of this page, select "Customize", then "Blog Widgets".
نمـــــــــــاز نور چشـــم من است
ارسال شده در 13 دی 1394 توسط علی جانِ عالم در اخلاقي

 


«خیلی عاشق نماز بود. رهایش می کردی می ایستاد به نافله خواندن. توی نمازش انگار روی زمین نبود. می شد بوی عرش را در نمازش حس کرد. هر کسی این نماز را می دید عاشق مناجات با خدا می شد. بعد از نماز احساس سبکی می کرد. نگاه کرد دید خون زیادی از وی رفته اما از تیر خبری نیست. کار حسن علیه السلام بود. پسر پدر را خوب می شناخت. می دانست تنها زمان مناسب برای در آوردن تیری که در استخوان لانه کرده بود، میانه¬ی نماز علی(علیه السلام) و سجده اوست.»
اله من؛ بالاترین افتخار برای من ، بندگی در برابر خدایی چون توست. در پیشگاه تو به نماز می ایستم. اما حال مناجات و راز و نیاز از من رخت بر بسته. چه شده است که هر چه با خود عهد کرده و گفتم سیرتم را نکو خواهم کرد، باز ثابت قدم نماندم؟
چه زیبا امام سجاد علیه السلام طی یازده “لعلک” به دلایل لغزش و بی حالی در نماز پرداخته اند:
* سیدی لعلک عن بابک طردتنی و عن خدمتک طردتنی : شاید تو از درگاه لطفت مرا راندی و از خدمت بندگیت دورم ساختی.
* او لعلک رایتنی مستخفا بحقک و اقصیتنی: یا دیدی من حق بندگیت را خفیف شمردم بدین جهت مرا از درگاهت دور کردی.
* او لعلک وجدتنی فی مقام الکاذبین فرفضتنی: شاید مرا در مقام دروغ گویان یافتی لذا از نظر عنایتت دورم افکندی.
* او لعلک معرضا عنک فقلیتنی : یا آنکه دیدی من از تو روی گردانم بدین سبب بر من غضب فرمودی.
*او لعلک رایتنی غیر شاکر لنعمائک فحرمتنی: یا شاید دیدی من از نعمت هایت شکر گزاری نمی کنم مرا محروم ساختی.
* او لعلک فقدتنی من مجالس العلماء فخذلتنی: یا شاید مرا در مجالس اهل علم نیافتی به خاری و خذلانم انداختی.
*او لعلک رایتنی فی الغافلین فمن رحمتک ایستنی: یا شاید مرا میان اهل غفلت یافتی ….
*او لعلک رایتنی الف مجالس الباطلین فبینی و بینهم خلّیتنی: شاید چون مرا در مجالس اهل باطل دیدی، رهایم کردی.
* او لعلک لم تحب ان تسمع دعائی فباعدتنی: شاید هم دوست نداری دعای مرا بشنوی، پس دورم کردی از درگاهت.
* او لعلک بجرمی و جریرتی کافیتنی: یا شاید به جرم و گناه مکافاتم کردی.
* او لعلک بقله حیائی منک جازیتنی: شاید هم به علت بی حیایی و بی شرمی مجازاتم کردی.
پس ای بزرگ ای مهربان، مرا چون همیشه در آغوش گرمت بفشار. رهایم نکن. وجود مستمرت را از من نگیر. طعم شیرین عبادتت را بر کام من بچشان و بگذار تو تنها تکیه گاه من و تمام بندگانت باشی.
الهی ادرکنی
 

 

نظر دهید »
تمام دلتنگی هایم
ارسال شده در 11 شهریور 1394 توسط علی جانِ عالم در دل نوشته

تمام دلتنگی هایم را گوشه ای نهاده ام. امشب بهانه کرده ام به سوی تو بیایم.
کاش به جای آنکه همیشه انتهای بهانه ها باشی برایمان آغاز حادثه گردی. بگذار فریاد کنم که باخته ام تمام آنچه را که به من سپرده¬ای .
خدای خوبی ها وقتی کوه با آن همه سختی اش از به دوش گرفتن امانتت شانه خالی کرد، من چه گویم که همچون مترسکی به دست بادم.
و ندا میرسد: إصتنعتک لنفسی….
قلبم در چهارچوب تاریک سینه به لرزش درآمده است. خدای خوبم، اله من، تو مرا برای خود ساخته ای… وای بر من که همواره مهیای ساختن خود برای دیگران بوده ام.
رب من معشوق من، به مهلت ده بگذار تو را به عنوان بهترین عاشقانه ها تجربه کنم.
اله من مرا به خودم وانگذار .
دستانم را بگیر. که هر آنچه به من داده ای یا دست گرفتنش را نداشته یا آنقدر دستانم کوتاه بوده اند که ناقص دریافتشان کرده ام.
ادرکنی یا رب..

1 نظر »
رفیقم حسین
ارسال شده در 15 دی 1393 توسط علی جانِ عالم در دل نوشته

مدت ها بود که هر دو تصمیمشان را گرفته بودند ، اما مثل اینکه عملی نمی شد. انگار قسمت نبود این دو تا رفیق با هم همسفر شوند….
صبح جمعه بود که خبر آوردند، بالاخره مقدمات زیارت فراهم شده و باید همگی حاضر باشند. سراسیمه به حجره حسین رفتم و گفتم: حسین جان عازمیم، وسایلت رو جمع کن. دل توی دلمان نبود. کتابها و جزوه ها خصوصاَ صرف و نحو رو ته ساک جاساز کردیم. آخه طبق عادت همیشگی مون یه پای مباحثات درسیمون صرف و نحو بود. صبح دوشنبه رسیدیم عراق.. غربت عجیبی داشت همین دیار! سرزمین بی وفایی ها و ناباوری ها ….سرزمینی که با تمام خاطرات تلخ و حادثه های پر از درد، حالا ما به بودن آن امید داشتیم چون قرار است اماممان مهدی(عج) در آن ظهور کند…
وارد حجره طلبه ها شدیم. حسین وضو گرفت و دو رکعت نماز خواند نیّتش را نفهمیدم. گوشه ای نشست و کتاب کوچکی را بغل کرد. حسابی مبهوت شدم. حسین جان نماز ظهر و عصر بین الحرمین دیگه، انشاء الله. حسین گفت : نه خلیل جان من کار دارم باید به حجره ی استاد… بروم و فلان مسأله را بپرسم. همین جا نماز می خوانم. شما برو. با شناختی که از حسین و تمام عاشقی هایش با اهل بیت (علیهم السلام) داشتم، رفتارش مرا متحیّر کرده بود با گوشه چشم نگاهش کردم و گفتم چی شد داداش! تو که سر از پا نمی شناختی واسه دیدن اباعبدالله… چرا الان اینقدر این پا و اون پا میکنی. حسین گفت: برو خلیل جان برو میام.
سه روز گذشت. نمی دانستم توی دل حسین چه می گذرد. در حال تکاپو بود. برای زیارت مولا علی(ع) رفت، کاظمین رفت ، سامرا رفت …. هی رفت و بر گشت اما بین الحرمین نیامد. برای چه چیز نمی دانم. دیگر عصبانی شده بودم… این چه زائریه…چه دل گنده…
صبح روز چهارم بود . دیدم دستی آرام آرام شانه های مرا تکان میدهد … خلیل جان ، خلیل! پاشو رفیق واسه نماز صبح میخوام حرم باشم… چه عجب رفیق یادت اومد که اومدیم کربلا ! نسیم آرام و لطیفی در حال وزیدن بود. به گمانم خبر از یک روز متفاوت می داد. حسین آرام قدم بر میداشت و زیر لب ذکر میگفت. حالا دیگر رسیدیم بین الحرمین..به حضرت عباس (ع) سلام کرد و گفت قربان لب تشنه ات عمو جان. ربروی حرم امام حسین (ع) ایستادیم. دیگر کسی نبود و نبود.
حسین بود یه دنیا عاشقی…. گریه امانش نمی داد… نمی دانم چه شد که بین زائرای حرم… صدای گوش نواز رفیقم حسین طنین انداز شد. السلام علیک یا سیدی سالاری قلبی.. السلام علیک یا اباعبدالله و در همان حال بود که سکوت سردی تمام وجود او را فرا گرفت. رفیقم حسین سکوت همیشگی را اختیار کرد. نمی دانم بین او و این همه عاشقی چه گذشت. او در این چند روز مهیّای دیدار یار می شد. خوشا به سعادتش که از سر شوق به دیدار یار شتافت.

5 نظر »
  • 1
  • 2
  • ...
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

جهاد تبیین

آنچه انسان را از سایر موجودات متمایز میکند عقل است و اراده...و این بدون قالب حب فاقد ارزش است...محب نمایانگر صلح در بستر اسلام ناب محمدی برای یک مبلغ دینی است..مردم عزیز جهان، اسلام دین محبت است و دوست داشتن و دوستدار بودن اصل و اساس آن است..مسلمانی افتخار انسانیت است.
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • دل نوشته
    • ولادت حضرت علی اکبر
  • راه گشا
  • مقاله
  • اخلاقي
  • اخلاقي
  • روايت
  • روايت
  • یادداشت ها
  • پژوهشی
  • کرونا ویروس
  • سردار دلها
  • مسلمانان هند
  • عاشقانه
  • رهبری
  • جزوه فلسفه علم روانشناسی

Random photo

رحلت حضرت خدیجه سلام الله علیها

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان